روزهای پایان سال ...

ساخت وبلاگ

در تمام عمرم اسفندی این چنین سرد و غمگين را تجربه نکرده بودم ، حتی در زمان هشت سال جنگ و بمباران وسختی...

کوچه های خالی از قیل و قال دستفروشان ، چانه زنی های زنان و نق زدن های کودکانه ...
بوی سبزی و ماهی و سنبل و..  همراه شتاب زدگى های پنهان در پس چهره های خندان مردم ترکیب لذت بخشی در فضای شهر ترسیم میکرد...
حتی قرارهای شیطنت بار بچه ها برای ترقه بازی های چهارشنبه سوری نیز امروز برایم لذت بخش است....
و کلی حس و حال و خاطرات شیرین و دلچسب که بر عمق جانم رسوب گرديده..
 
یادم باشد سال آینده اگر باشم لذت ببرم از تمام اتفاقاتی که از فرط تکرار برایم بی اهمیت بودند... 
یادم باشد اسفند سال بعد، از نداشته هایم گله و شکایتی نداشته باشم ..
از سبزی پلوی بدون ماهی ، از آجیل بدون پسته و بادام هندی ، از خستگی خانه تکانی و مبلمانی که تعویض نشده..
با خود عهد میبندم اگر عمری باقی ماند ،  اگر توان خرید یک جفت جوراب هم نداشته باشم دریغ نکنم لبخند ومحبت وگذشتم را از اطرافیانم ،چرا که ارزش در آغوش کشیدن عزیزانم را با عمق جانم احساس کردم که زندگی بدون همدلی و همراهی جلوه ای ندارد ..
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌

کنار تو درگیر آرامشم...
ما را در سایت کنار تو درگیر آرامشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehshab بازدید : 84 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1399 ساعت: 4:08